روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده ست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست
یادم هست
یادت نیست
...
خواب روزانه اگر در خور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه ، دربدر یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
یادم هست
یادت نیست
...
عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه ، مگر یادت نیست
تو که خود سوزی هر شب پره را می فهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دل ریخته گان چشم نداری بیدل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست
یادم هست
یادت نیست
گفتم : تو شیرین منی
گفتا : تو فرهادی مگر ؟
گفتم : خرابت می شوم
گفتا : تو آبــادی مــگــر ؟
گفتم : ندادی دل به مـن
گفتا : تو جان دادی مگر؟
گفتم : ز کویت می روم
گفتا : تــو آزادی مــگر ؟
بازم سلام،خدایا چقدرحضورتو توی زندگیم احساس می کنم.کمک کن این احساس قوی تر بشه.کمک کن تو این راهی که پیش گرفتم برام جز خیرو منفعت نداشته باشه،تویی که از هرآنچه دروجود من میگذره آگاهی ومن از وجود تو خوشحالم و بازم به خاطر همه ی موهبتات تورو شکر می کنم .بهم کمک کن که قدرشونو بدونم و ناسپاسی نکنم.دوستت دارم
سلام دوستای من ،امروز تولد منه واز اینکه نسبت به سال قبل شرایط خیلی بهتری دارم خدارو شکر میکنم و از همه دوستای خوبم
و عزیزانم که به یاد من بودند و هستند ممنونم ،من هم دوستشون دارم
سلام خدا جون بازم منم ،من که تمام زندگیمو به تو مدیونم .بازم میخوام به خاطر همه چیز ازت تشکر کنم
میدونم که اونطور که باید شکر این همه نعمت و لطفت رو بجا نمیارم اما میخوام بدونی که خیلی دوستت دارم .